به دیار دیاری (*سوختیوک*)خوش امایتون

به وبلاگ روستای(صید کریم)بخش طرهان خوش امدید. جدید ترین اخبار کوهدشت و طرهان در*سوختیوک*

به دیار دیاری (*سوختیوک*)خوش امایتون

به وبلاگ روستای(صید کریم)بخش طرهان خوش امدید. جدید ترین اخبار کوهدشت و طرهان در*سوختیوک*

به دیار دیاری (*سوختیوک*)خوش امایتون

*سوختیوک *نام دره ای بسیار زیبا در بخش طرهان روستای(صیدکریم)در دل کوه نسار در فاصله۴۵کیلومتری شهر کوهدشت میباشد*

کلمات کلیدی

عموهای فیتیله ای

تاسیس سایت سوختیوک

دختر ایتالیایی خواهان ازدواج با احمدی نژاد

پست اینستاگرامی پرستو صالحی درباره عموهای فیتیله‌ای

فروش کلیه برای شیر خشک

تنبیه روسیه به ترکیه

تفاوت طرز نشستن پوتین در مقابل رهبری با دیگران

ممنوعیت تردد خودروهای سنگین

یادواره شهدای بسیج جامعه پزشکی شهرستان کوهدشت

پوتین یکی از قدیمی‌ترین قرآن‌های خطی را به رهبر انقلاب تقدیم کرد

جملات زیبای رهبر در مورد بسیج

جلسه ستاد اربعین شهرستان کوهدشت برگزار شد

اینترنت رایگان همراه اول برای اربعین

هشدار هوا شناسی لرستان

گریه پدر سوری مقابل فرزندش

ثبت‌نام 16 هزار و 500 لرستانی برای پیاده‌روی اربعین

طالب نعمت‌پور از کشتی خداحافظی کرد

بازدید ملکشاهی از مناطق سیل زده بخش کوهنانی و زیر تنگ

حمله تروریستی به فرانسه

هواپیمای شخصی تتلو

دل نوشتهای پروز پرستویی

برای

پرایدرکورد فروش دردنیاراشکست

نینجاهای داعش

یکمین سالگرد مرتضی پاشایی

پشت صحنه فیتیلع

عذر خواهی عموهای فیتیله ای

پاسخ روحانه به کشف حجاب

پایان ممنوع التصویری بازیگر زن معروف

دستگیری ۹۹نفز در ۱۵روز گذشته در کوهدشت

بایگانی

۱۱۱ مطلب در شهریور ۱۳۹۴ ثبت شده است

*سوختیوک*

تجاوز و قتل زن

اواسط مرداد سال گذشته، گرمای هوا تاب و توان انسان را کمتر از قبل می‌کرد. آن روز تلفن کشیک تهران زنگ نخورده بود و خوشحال بودم روز آرامی‌ را پشت‌سر می‌گذارم.

 

عصر، چند ساعتی را استراحت کردم و بعد مشغول خواندن پرونده های قدیمی و رسیدگی به آنها شدم. از یک بابت خوشحال بودم که تلفن در روز کشیک من زنگ نخورده است و از سوی دیگر حسم می گفت روز سختی را پشت سر می گذارم.

 

در همین فکرها بودم که ساعت 8 شب پس از چند تلفن فوت مشکوک و دستورات قضایی، زنگ تلفن به صدا در آمد. افسر کلانتری 144 جوادیه تهرانپارس از آن سوی خط اعلام کرد مردی میانسال به کلانتری آمده است و ادعا می کند در ساختمان نیمه کاره اش قتلی رخ داده است. دستور دادم تیم کلانتری و تشخیص هویت به محل بروند و با گرفتن آدرس خودم هم راهی آنجا شدم.

 

مرد میانسال که مالک ساختمان بود با نزدیک شدن به من ادعا کرد سه روز قبل کارگر و نگهبان ساختمان که تبعه افغانستان بود بدون این که چیزی به من بگوید ساختمان را رها کرد و معلوم نیست کجا رفته است. پسر 22 ساله که نجیب نام دارد، چند میلیون تومان حقوق از من برای این چند ماه کار طلب دارد، اما بدون گرفتن طلبش ناپدید شده است. ابتدا فکر کردم بلایی سر او آمده است و بسیار نگرانش شدم به همین خاطر تمام دوستانش را پیدا کردم و از آنها در مورد نجیب پرسیدم که آنها گفتند اطلاعی از او ندارند. تا این که یکی از آنها ادعا کرد کارگرم سه روز قبل به دیدنش رفته و با اعلام این که قتل انجام داده و از ترس می خواهد فرار کند با گرفتن مبلغی پول از آنجا رفته است.

 

از تمام کارگران تحقیق کردم که آنها نیز مدعی بودند اطلاعی از مخفیگاه قاتل ندارند. هنوز جسدی هم کشف نشده بود که مطمئن شویم قتلی رخ داده است، اما اظهارات مالک ساختمان و دوست نجیب نشان می داد که او بی دلیل فرار نکرده است.

 

برایم جای سوال داشت که قتل کجا رخ داده و چه بلایی سر جنازه مقتول آمده است. اصلا مقتول زن است یا مرد و چرا باید یک کارگر افغانی او را کشته باشد. به همین دلیل دستور دادم تیم جنایی و کلانتری ساختمان را بگردند. مطمئن بودم اگر قتلی رخ داده باشد، در همین ساختمان نیمه کاره رخ داده است.

 

نیم ساعتی از گشتن ساختمان چهار طبقه گذشته بود که ماموران پلیس متوجه تغییرات در زیر زمین ساختمان نیمه کاره شدند. وقتی مالک ساختمان را به آنجا بردیم مرد میانسال حیرت زده ادعا کرد اینجا تخریب شده و دوباره با سیمان پر شده است. با ادعای مالک مطمئن شدم اگر قتلی رخ داده جنازه باید در زیرزمین دفن شده باشد.

 

دستور تخریب کف زیرزمین را دادم و بعد از یک ساعت کندن محوطه زیرزمین موفق شدیم یک جنازه را که در عمق نیم متری زمین دفن شده بود کشف کنیم. با بیرون آوردن جنازه مشخص شد مقتول زن میانسالی است. بررسی جسد نشان می داد او لباس رسمی بیرون از خانه به تن داشته و هیچ آثار بریدگی یا خونریزی روی بدنش مشاهده نمی شد. با حضور پزشک قانونی اعلام کرد سه روز از مرگ زن ناشناس می گذرد و به احتمال زیاد با توجه به آثار کبودی دور گردن او خفه شده است.

 

ساعت از نیمه شب هم گذشته بود که بررسی صحنه قتل به اتمام رسید. دستور دادم جسد زن میانسال برای بررسی علت اصلی مرگ و شناسایی هویتش به پزشکی قانونی منتقل شود. تا صبح چند بار دیگر زنگ تلفن کشیک قتل به صدا در آمد، اما خوشبختانه قتلی رخ نداد.

 

صبح زود برای پیگیری پرونده به دادسرا رفتم. افسر اداره قتل وارد شعبه شد و گفت: هویت مقتول به نام لیلا 40 ساله شناسایی شده و چند مرد که با او در ارتباط بودند شناسایی و دستگیر شدند. هیچ کدام قتل را به گردن نمی گیرند و می گویند چند روزی است که از لیلا خبر ندارند. آقای بازپرس او به تنهایی زندگی می کند و با بررسی تماس هایش متوجه شدیم با کارگر ساختمان نیز در ارتباط بوده است.

 

با مشخص شدن هویت مقتول، خوشحال بودم که یک گام به جلو برداشتیم و تنها حلقه مفقوده پرونده نجیب بود. با توجه به این که قاتل تبعه افغان بود احتمال دادم او بعد از قتل به سمت مرزهای کشور برود و از آنجا فرار کند. به همین خاطر دستور دادم تیمی از ماموران با نیابت به سمت مرزهای شرقی بروند تا شاید بتوانیم ردی از قاتل به دست بیاوریم.

 

چون قاتل چهار روز از ما جلوتر بود و بعد از قتل فرار کرده بود، خیلی از افراد فکر می کردند او به افغانستان رفته و باید منتظر ماند تا شاید چند ماه یا چند سال بعد او به کشور بیاید و دستگیرش کنیم، اما من هنوز امیدوار بودم که قاتل در ایران است و امکان دستگیری اش وجود دارد.

 

کارآگاهان پلیس برای دستگیری او به شرق کشور رفتند، به تعدادی از آنها گفتم در کمپ های مرزی مستقر شوند تا شاید قاتل 22 ساله شناسایی و دستگیر شود. پنج روز از وقوع قتل گذشته بود. تلفن همراهم زنگ خورد. شماره اش برایم آشنا نبود. وقتی تلفن را جواب دادم آن سوی خط مردی گفت آقای بازپرس مژده بدهید، مژده بدهید که به لطف خدا قاتل را در کمپ تایباد گرفتیم. آن لحظه بسیار خوشحال شدم؛ مطمئن بودم خون بی گناه هدر نمی رود.

 

مامور اداره آگاهی در مورد دستگیری عامل جنایت در ساختمان نیمه کاره گفت: بعد از یک روز گشتن متوجه شدیم به خاطر تعطیلات دو روزه کشور، کمپ هم تعطیل است و هیچ کس به آن سوی مرز نرفته است. در این دو روز تمام کمپ های استان خراسان را گشتیم و نجیب را که منتظر بود با پایان یافتن تعطیلات به آن سوی مرز برود، در تایباد دستگیر کردیم.

 

اطمینان داشتم لطف خدا بود و اگر آن دو روز تعطیلی نبود، الان قاتل به آن سوی مرز فرار کرده بود و امکان دستگیری اش صفر می شد. دو روز بعد پسر افغان با دستبند روبه رویم نشست. خوشحال بودم که توانستیم او را در نقطه صفر مرزی دستگیر کنیم و نگذاریم خونی پایمال شود. از او خواستم در مورد انگیزه اش از قتل بگوید.

 

«آقای قاضی من چند سال قبل برای کار به ایران آمدم و به عنوان کارگر ساختمانی کار می کردم. تمام پول هایی را که کار کرده بودم به کشورم می فرستادم. تا این که چند ماه قبل با لیلا آشنا شدم. او فکر می کرد من ایرانی هستم. چند ماه پول هایم را گرفت و خرج خودش کرد تا این که خانواده ام متوجه ماجرا شدند. لیلا زن خودخواهی بود تا این که وقتی فهمید من افغان هستم و نمی توانم با او ازدواج کنم ادعا کرد بجز من با چند نفر دیگر هم ارتباط دارد.

 

عصبانی شدم و از او خواستم برای صحبت کردن به ساختمان نیمه کاره بیاید، وقتی او آمد با هم درگیر شدیم و من پس از تجاوز به او، خفه اش کردم و جسدش را در زیر زمین ساختمان دفن کردم.

 

بعد از آن، موضوع را به دوستم گفتم و برای خارج شدن از مرز به سمت شرق ایران رفتم. اگر آن کمپ ها تعطیل نبودند من نیز دستگیر نمی شدم. آقای قاضی من از کشتن لیلا پشیمان نیستم. او تمام پول های من را برداشت و خرج خودش کرد، من برای دوستی با او چند ماه پول به خانواده ام ندادم.»

 

بعد از اعترافات نجیب از یک نظر خوشحال بودم که قاتل دستگیر شده و از طرف دیگر ناراحت بودم که چطور یک نفر به این آسانی در دام شیطان گرفتار می شود.

 

براساس خاطره ای از احمد بستان زاده

بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۱۵
امیر علی

*سوختیوک*


دختر ۱۷ ساله که در اتاق مشاوره پلیس فتا اشک می ریخت، در حالی که سرش را میان دو دستش گرفته بود و به آینده تاریک خود می اندیشید در میان هق هق گریه به بیان ماجرای تلخ لانه وحشت پرداخت و گفت: وقتی سال اول دبیرستان را با نمرات خوب قبول شدم به پدرم اصرار کردم تا یک گوشی هوشمند تلفن همراه برایم بخرد.

پدرم که از قبولی من در امتحانات خرداد خیلی خوشحال بود گوشی تلفن زیبایی را به عنوان هدیه قبولی برایم خرید. از آن روز به بعد فقط وارد شبکه های اجتماعی می شدم و با دوستانم چت می کردم. روزهای تابستان را با دوست یابی های شبکه ای سپری می کردم و هر روز دوستان جدیدی به گروه ما اضافه می شد تا این که در این میان جملات عاشقانه و احساسی پسر جوانی توجهم را به خود جلب کرد.

آن قدر از جملات ادبی و زیبای «آرمان» لذت می بردم که ناخواسته با او تماس گرفتم و خواستم مطالب بیشتری برایم بفرستد. این گونه بود که رابطه تلفنی من و آرمان شروع شد، اما مدت زیادی نگذشت که به او علاقه مند شدم. روزهای آغازین مهر هم گوشی تلفنم را پنهانی به مدرسه می بردم تا بتوانم پاسخ پیامک های آرمان را بدهم.

در همین روزها آرمان برای این که بتواند در مورد زیبایی من جملاتی بنویسد، از من خواست تا عکس بدون حجاب و با پوشش دختران غربی برایش بفرستم. من هم بدون آن که به کسی چیزی در این رابطه بگویم با گوشی تلفن عکسی از خودم گرفتم و برایش فرستادم. از آن روز به بعد آرمان تهدیدم کرد که اگر برای حذف عکس از گوشی نزد او نروم عکسم را برای پدرم ارسال می کند. خیلی ترسیده بودم اگر پدرم تصویر مرا آن گونه می دید چه پیش می آمد؟

نمی توانستم تصمیم درستی بگیرم، حتی نتوانستم موضوع را برای مادرم که رازدار اصلی زندگی ام بود بازگو کنم. آن روز به خانه مجردی آرمان رفتم و او نه تنها عکسم را حذف نکرد بلکه مرا مورد آزار قرار داد و از صحنه های شیطانی خود فیلم گرفت که همین فیلم زمینه های سوء استفاده های بیشتر او را فراهم کرد تا این که یک روز دیگر مرا به همان خانه مجردی کشاند و به همراه ۸ تن دیگر از دوستانش که در خانه پنهان شده بودند مرا مورد آزار و اذیت قرار داد.

 دیگر همه هستی ام را از دست داده بودم و چاره ای نداشتم جز آن که ماجرا را برای مادرم بازگو کنم. حالا هم اگر چه با کشف فیلم ها، آرمان روانه زندان شد اما زندگی من در بیراهه ای تاریک قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ شهریور ۹۴ ، ۰۳:۰۴
امیر علی

*سوختیوک*


مردی که متهم است در طول سال‌ها آشنایی با پیرزنی ثروتمند در سوئد از او کلاهبرداری کرده است، به پرداخت جریمه و تحمل زندان محکوم شد.


مرد ٤١ ساله ایرانی که حمید نام دارد ١٢ سال قبل به سوئد مهاجرت کرد. این مرد که متأهل و پدر دو فرزند است، به‌عنوان کمک‌بهیار سالمندان در یک مرکز نگهداری از افراد مسن مشغول به کار شد. یکی از زنانی که به این مرکز رفت‌وآمد داشت، پیرزنی ثروتمند بود که از اختلال حواس رنج می‌برد. این زن به نام «اینگا لیل» در خانه‌ای ویلایی در منطقه «ال‌وشو» زندگی می‌کرد، خانه‌ای مجلل که پدرش آن را ساخته بود و اینگا تمام عمرش در آنجا سکونت داشت. 


حمید بعد از اینکه فهمید این زن قدرت تعقل درستی ندارد، تصمیم گرفت از او سوء‌استفاده کند به همین دلیل با وی طرح دوستی ریخت و سعی کرد وانمود کند تمام تلاشش را برای کمک به این زن به کار خواهد گرفت. او بعد از مدتی توانست اعتماد اینگا را به خود جلب کند و پس از آن او را متقاعد کرد تا امور اقتصادی‌اش را به وی بسپارد، به این ترتیب مرد ایرانی اختیاردار اموال اینگا شد و به‌صورت تدریجی مبلغ دو ‌میلیون کرون (معادل هفت ‌میلیارد تومان) از حساب او برداشت کرد. حمید ١,٥‌ میلیون کرون از این مبلغ را به حساب همسرش واریز کرد و توانست با پول‌هایی که به چنگ آورده بود، زندگی مجللی برای خود فراهم کند و چند اتومبیل بخرد.


مرد ایرانی بعد از آنکه مرحله اول نقشه‌اش را با موفقیت پشت سر گذاشت، در سال ٢٠١٢ تصمیم گرفت گام بعدی را بردارد. او به اینگا گفت چون پا به سن گذاشته دیگر صلاح نیست تنها زندگی کند، به این ترتیب پیرزن را قانع کرد تا خود و خانواده‌اش به خانه ویلایی نقل ‌مکان کنند. پس از این اتفاق همسایه‌های اینگا که به موضوع مشکوک شده بودند و احتمال می‌دادند از اختلال حواس پیرزن سوءاستفاده شود، موضوع را با سازمان خدمات اجتماعی در میان گذاشتند اما آن زمان بررسی‌های صورت‌گرفته نتیجه‌ای دربرنداشت و حمید و اعضای خانواده‌اش در خانه زن ثروتمند ماندند تا اینکه بعد از گذشت یک سال از اقامتشان در «ال‌وشو» مرد ایرانی نقشه جدیدی را طراحی کرد. مرد ایرانی مدتی به گفت‌وگو و مذاکره با پیرزن پرداخت و توانست او را قانع کند خانه‌اش را که پنج ‌میلیون کرون ارزش داشت، به نام وی کند. 


حمید که تا همین مرحله به ثروتی هنگفت دست یافته بود حضور پیرزن در خانه را مانعی برای ادامه اجرای نقشه‌هایش می‌دانست به همین دلیل باز هم با سوء‌استفاده از بیماری اینگا پیشروی کرد و این ‌بار به او گفت وی دیگر پیرتر از آن است که در خانه زندگی کند و بهتر است به یک آسایشگاه برود تا باقی عمرش را بدون هیچ دردسر و مشکلی پشت سر بگذارد. 


اینگا قانع شد و به این ترتیب حمید توانست خانه ویلایی را به فروش برساند. سرانجام پس از تمامی این اتفاقات، پلیس سوئد با گزارش‌های مردمی تحقیق در این خصوص را آغاز کرد و به شواهد و مدارکی دست یافت که ثابت می‌کرد حمید از اینگا سوء‌استفاده کرده است. به این ترتیب مرد ایرانی در حالی بازداشت شد که خانه ویلایی را به صورت قانونی فروخته بود و این منزل دیگر قابل‌استرداد نبود.  


پرونده حمید به‌سرعت به جریان افتاد اما او هیچ اتهامی را قبول نکرد و گفت پیرزن با میل و رغبت خودش اموالش را به وی واگذار کرده است، با این وجود مرد ایرانی چند روز قبل از سوی دادگاه به تحمل ٢,٥ سال حبس و همچنین پرداخت ٦.٦‌ میلیون کرون خسارت به پیرزن محکوم شد؛ این در حالی است که اینگا در شرایط جسمانی نامناسبی است؛ او به ٩٠ سالگی رسیده و دیگر دریافت غرامت فایده‌ای برایش ندارد. حکم صادرشده بدوی است و مرد ایرانی می‌تواند به این رأی اعتراض کند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۲۶
امیر علی

*سوختیوک*

۵نفر دیگر از زائرین در سردخانه شناسایی شدند.

اسامی این پنج نفر سیدمحمد هاشم زهی، محمد مجلسی، ولی اسماعیلی، علیرضا عامری و سیف الله اسدی اعلام شده است .

مرعشی افزود: هم اکنون 7 زائر ایرانی نیز در مکه مکرمه مفقود هستند.

تا پایان شب گذشته خبرها حاکی از جان باختن یک زائر ایرانی و مصدومیت 32 زائر دیگر بر اثر سقوط بالابر در مسجدالحرام بر اثر وقوع طوفان شدید روز جمعه (20 شهریور ماه) مکه داشت.

امسال 64 هزار تن از ایران برای انجام مناسک حج به عربستان اعزام شدند که از این تعداد، سه هزار تن در قالب نیروهای ستادی، امدادی، کادر پزشکی، خدمات و حمل ونقل هستند

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۷:۱۱
امیر علی

*سوختیوک*


به گزارش*سوختیوک به نقل از  ارجانیوز : اخیرا عکسی در شبکه‌های مجازی منتشر شده که در آن شرکت کوکاکولا در اقدامی موهن و اهانت آمیز نام مبارکه حضرت زهرا(س) را بر روی قوطی نوشابه حک کرده است.


این چندمین بار است که شرکت کوکاکولا دست به اقدامات توهین آمیز به مقدسات مسلمانان به خصوصو شیعیان زده است. نکته قابل تامل توطئه برخی کشور‌های عربی و شبکه وهابیت برای ادامه توهین به مقدسات شیعیان و خاندان اهل بیت است.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۵۴
امیر علی

*سوختیوک*

در پی حضور ملکشاهی نماینده شهرستان های کوهدشت و رومشکان در مجلس شورای اسلامی، در روستای چم برزو  بر حل مشکلات مردم رودبار تاکید شد.

(عکس آرشیو)


در این دیدار که جمعه بیستم شهریور ماه صورت گرفت، یارمحمدی بخشدار کوهنانی، مهران پور معاون اجرایی سد سیمره و تنی چند از مدیران دستگاه های اجرایی شهرستان نیز حضور داشتند.

آقای ملکشاهی پس از شنیدن نقطه نظرات و درد دل های مردم بر لزوم جبران خسارات و پرداخت مطالبات آنان بر اساس کارشناسی جدید و همچنین لزوم تسریع در آماده سازی مکانهای جدید جهت جابه جایی و انتقال روستاها تاکید نمودند و مقرر گردید پیگیری های لازم توسط مسئولین سد سیمره و بخشداری کوهنانی برای حل این مشکل به عمل آید. گفتنی است در اثر آبگیری سد سیمره قرار است خانه ها، باغات و مزارع تعداد ۴۵۰ خانوار به مقدار تقریبی ۱۴۰۰۰ هکتار در نهایت به زیر آب برود که تا کنون اقدامات خاصی در جهت حل مشکلات مردم در این خصوص صورت نگرفته که امید است در آینده نزدیک شاهد بر طرف شدن مشکلات مردم خوب، صمیمی و زحمت کش منطقه باشیم.


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۲ شهریور ۹۴ ، ۰۰:۳۶
امیر علی

به گزارش *سوختیوک*به نقل از گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،هفته گذشته مرد میانسالی با مراجعه به دادسرای امور جنایی از ناپدید شدن دخترش خبر داد.

این مرد در شکایتش گفت: اهل یکی از استان های شرقی کشور هستیم که به آداب و رسوم طایفه اهمیت زیادی می دهیم. دختر کوچکم به نام «سیمین» تابستان امسال ۱۹ ساله شد و یکی از اهالی طایفه او را برای پسرش خواستگاری کرد که من نیز قبول کردم و دخترم سه ماه قبل به عقد پسر جوان درآمد. در این مدت پسر جوان همه کار برای دخترم کرد تا او احساس رضایت کند اما سیمین عاشق پسرخاله اش بود و ناسازگاری اش را آغاز کرد. او روز گذشته برای خرید از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. پسرخاله اش همیشه به او ابراز علاقه و تهدید می کرد اگر سیمین عروسی کند دخترم را با خودش می برد. الان هم احتمال می دهیم حمید، او را ربوده و به تهران آورده است. دامادم هیچ اطلاعی از این موضوع ندارد.


با اعلام این شکایت، به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تحقیقات برای شناسایی سرنوشت دختر جوان آغاز و دو روز بعد مشخص شد، او همراه پسرخاله اش از خانه فرار کرده و به تهران آمده است. دختر جوان و مرد مورد علاقه اش دستگیر و به دادسرا منتقل شدند.


دختر جوان به قاضی بستان زاده گفت: حمید از بچگی عاشق من بود و من هم او را دوست دارم. درست است که بیکار است اما او مرد خوبی است و من می توانم در کنارش خوشبخت شوم. با این حال خانواده ام بدون توجه به خواست و علاقه ام، مرا به عقد پسر دیگری درآوردند. در این مدت من با همسرم صحبت کردم تا راضی شد از هم جدا شویم و حتی مخفیانه به طور توافقی جدا شدیم. من پسرخاله ام را دوستم دارم و می خواهم با حمید ازدواج کنم اما پدرم بسیار متعصب است و فقط آبرویش در طایفه مهم است. من حق انتخاب و زندگی دارم. آقای قاضی، موضوع آدم ربایی در کار نیست. من خودم با او راهی تهران شدم.


در ادامه تحقیقات از پسر جوان آغاز شد که او نیز با رد اتهام آدم ربایی گفت: من و سیمین از بچگی با هم بزرگ شدیم و به هم علاقه مند هستیم. اما پدرش به دلیل بیکاری من با این ازدواج مخالف بود و حتی دخترش را به عقد پسر دیگری درآورد. من دخترخاله ام را دوست دارم و می خواهم با او زندگی کنم به همین دلیل پدرش را تهدید کردم اما سیمین خودش با من آمد. اما اگر شوهر خاله ام بخواهد دختر مورد علاقه ام به زور با مرد دیگری زندگی کند، این بار سیمین را می ربایم و با خود می برم. با اظهارات دختر و پسر جوان، بازپرس احمد بستان زاده با رد شکایت آدم ربایی و آزادی حمید، از دو طرف پرونده خواست به مشاور مراجعه کنند تا مشکلشان برطرف شود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۸
امیر علی

سوختیوک 

پژو 206 تیپ 5 در بازار به قیمت 33 میلیون و 200 هزار تومان به فروش می‌رسد.

 قیمت خودروهای داخلی در بازار و کارخانه به شرح جدول زیر است:

قیمت اول متعلق به بازار و قیمت دوم متعلق به  کارخانه

/قیمت بازار ارزانتر از کارخانه

خودرو

قیمت بازار

قیمت کارخانه

سمند SE

27 میلیون و 100 هزار  تومان

27 میلیون و 438 هزار تومان

سمند سورن ELX

35 میلیون تومان

36 میلیون و 123 هزار تومان

پژ‍و GLX 405

27 میلیون و 600 هزار تومان

28 میلیون و 881 هزار تومان

پژو پارس LX

36 میلیون و 300 هزار تومان

37 میلیون و 311 هزار تومان

پژو 206 تیپ 5

33 میلیون و 200 هزار تومان

34 میلیون و 452 هزار تومان

رنو تندر E2 دو ایربگ

36 میلیون و 800 هزار تومان

37 میلیون و 291 هزار تومان

سوزوکی ویتارا دنده ای کلاس 8

123 میلیون تومان

130 میلیون و 46 هزار تومان

سایپا SE 111

19 میلیون و 700 هزار تومان

20 میلیون و 140 هزار تومان

سایپا EX 111

19 میلیون و 900 هزار تومان

-

تیبا SX یورو 4

24 میلیون و 500 هزار تومان

24 میلیون و 610 هزار تومان

تیبا 2 هاچ بک EX

27 میلیون تومان

28 میلیون و 70 هزار تومان

کیا سراتو 1600-دنده ای

70 میلیون تومان

75 میلیون و 900 هزار تومان

رنو پارس تندر دو ایربگ

38 میلیون و 60 هزار تومان

39 میلیون و 350 هزار تومان

لیفان 620

41 میلیون و 300 هزار تومان

44 میلیون و 150 هزار تومان

جک J5

47 میلیون و 300 هزار تومان

49 میلیون و 200 هزار تومان

مزدا 3 تیپ 3 صندوقدار

105 میلیون تومان

-

MVM 550 اتوماتیک

54 میلیون و 300 هزار تومان

57 میلیون و 560 هزار تومان

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۳:۰۲
امیر علی

*سوختیوک*به نقل از فارس

اسامی زائران ایرانی که در حادثه خونین روز جمعه مسجدالحرام مجروح شدند، اعلام شد.



 ، اسامی مجروحین حادثه روز جمعه مکه مکرمه که پس از انتقال به مرکز درمانی مرکز پزشکی حج و زیارت به صورت سرپایی مداوا شده‌اند، به شرح ذیل است:

۱- اکرم فنائی از البرز


۲- فرح نیک اختر از آذربایجان شرقی


۳- علی اکبر عظیمی‌فر از مازندران


۴- ناهید یلتقیان خیابانی از تهران


۵- زهرا باقریان پیمان از تهران


۶- مهدی بخشایشی از آذربایجان شرقی


۷- فضه شیرزاد از مازندران


۸- مصطفی کافی موسوی


۹-فاطمه حسین صادقی هرندی از اصفهان


۱۰-معصومه نجفی از تهران


۱۱- غلامرضا پورحاتمی رشک وستائی از کرمان


۱۲- گلی کریمی از تهران


۱۳-مبارک پذیرش از مازندران


۱۴-فاطمه نظری از تهران


۱۵-احمد گلبازی از تهران


۱۶-معینه گرامی از تهران


۱۷-محمود طاطیان


۱۸-علی قنبری


۱۹-علی گرجی


۲۰- محمدرحیم کشاورز از فارس


۲۱-ابراهیم خیری زاده از فارس


گفتنی است عباسعلی زکریای نجف آبادی از کاروان ۱۳۰۷۸ استان اصفهان، نرگس کفاشیان بابلی از کاروان ۳۰۲۹۵ استان مازندران، فاطمه نصیری از استان اصفهان و زینب السادات جزا از کاروان ۱۷۰۴۳ استان تهران مجروحین حادثه روز جمعه مسجدالحرام هستند که بدلیل شدت جراحت در حال حاضر در بیمارستان مکه بستری هستند.


همچنین مرحوم «سیف‌الله اسدی مینا» زائر ۴۵ ساله از کاروان ۳۳۰۲۱ استان همدان طی حادثه روز جمعه مکه مکرمه جان خود را از دست داد.


روز گذشته،سرنگونی یک بالابر ساختمانی در اطراف خانه خدا، ۸۷ کشته و ۱۸۴ زخمی برجای گذاشت./فارس

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۷
امیر علی

*سوختیوک*



نهمین جشنواره موسیقی زاگرس نشینان در بروجن چهارمحال بختیاری از روزهای ۱۷و۱۸و۱۹شهریور برگزار شد.


به گزارش *سوختیوک*به نقل از میرملاس ؛ امین آزادی فر در گفت و گو با پاتوق هنری میرملاس ؛ از ۵۰ اثر گروه نوازی که به دبیرخانه جشنواره ارسال  شده بود۱۲اثر مورد تایید هیات بازبین قرار گرفت ودر روزهای یاد شده به رقابت سنگینی پرداختند.

سرپرست گروه موسیقی میرملاس افزود : در این جشنواره گروه موسیقی میرملاس کوهدشت  توانست رتبه اول مشترک رو به همراه گروه موسیقی سرانه از کرمانشاه به سرپرستی کیوان قلخانی کسب نماید .در این بخش گروه شاهو به سرپرستی فرخ یادگاری از کرمانشاه و گروه ارغنون به سرپرستی یدالله پروااز کردستان مشترک دوم شدند و گروه چکامه به سرپرستی احمد فیروزی از تهران و گروه رامشگران به سرپرستی سعید قربانی از اصفهان حایز رتبه سوم شدن.در بخش تکنوازی کمانچه روزبه استغفاری از لرستان مقام اول رو کسب کرد.


اسامی گروه موسیقی میرملاس : 

تمبک:شهاب خاکسار

کمانچه آلتو:مجید پور رضایی

تارباس:اکبرخسروی

دف:مختار زندسلیمی 

تار:مجیددولتشاه

کمانچه:داوودرضایی

سنتور:علیرضا کاظمی

خواننده و سرپرست گروه: امین آزادی فر

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ شهریور ۹۴ ، ۲۰:۱۳
امیر علی